جدول جو
جدول جو

معنی صلاح لو - جستجوی لغت در جدول جو

صلاح لو
(صَ)
دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل در 25هزارگزی شمال باختری گرمی و 15هزارگزی شوسۀ اردبیل به گرمی. جلگه. گرمسیر. سکنه 51 تن. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صلح جو
تصویر صلح جو
آنکه خواهان آشتی و سازش و طرف دار صلح است، صلح طلب
فرهنگ فارسی عمید
(اَ شَ دَ / دِ)
جویندۀ اصلاح. اصلاح طلب. اصلاح خواه. خواهندۀ اصلاح. رجوع به اصلاح طلب شود
لغت نامه دهخدا
(بِ لَ / لِ)
خواهان صلح. جویندۀ صلح. طالب آشتی. آشتی طلب:
ما سیکی خوار نیک تازه رخ و صلح جوی
تو سیکی خوار بد جنگ کن و ترشروی.
منوچهری.
خوش بود اندر بهار یار شده صلح جوی
ساخته رود و سرود چنگ زن و شعرگوی.
امیرمعزی.
رجوع به صلح شود
لغت نامه دهخدا